یادگیری و حافظه

یادگیری و حافظه

چگونه می توانیم یادگیری و حافظه را توصیف کنیم؟ یادگیری و حافظه مقوله هایی بسیار پیچیده هستند و نظریه های زیادی درباره ی آنها وجود دارد.
فهرست عناوین

یادگیری و حافظه – از نظریه پردازش اطلاعات تا داستان درمان عاطفه

چگونه می توانیم یادگیری و حافظه را توصیف کنیم؟
یادگیری و حافظه مقوله هایی بسیار پیچیده هستند و نظریه های زیادی درباره ی آنها وجود دارد. یکی از نظریه های غالب امروزی نظریه پردازش اطلاعات ( اسلاوین،2005) است، که به توصیف چندین مولفه در نظام یادگیری و حافظه می پردازد. باید توجه داشت کار این مولفه ها( یادگیری و حافظه) با هم هماهنگ است و موجودیت جداگانه یا مجزایی در مغز ندارند.

یادگیری و حافظه شامل ( توانایی اندیشیدن)، فراشناخت ( توانایی اندیشیدن درباره ی اندیشه) ، توجه( وتوانایی تمرکز ) و انگیزش ( تمایل به پرداختن به سه مورد اخیر) است.

این چهار مولفه از بسیاری جهات به هم وابسته اند: شخصی که در یک حوزه مشکل داشته باشد، احتمالا در یک یا چند حوزه ی دیگر مشکل خواهد داشت.

نظریه پردازش اطلاعات
ثبت حسی
بر اساس این نظریه، اطلاعات جدید، از یکی از حواس وارد ثبت حسی می شود. اگر هیچ اتفاقی روی آنها صورت نگیرد، از بین می روند. اگر به آنها توجه شود، به حافظه ی کوتاه مدت منتقل می شوند. به عنوان مثال دانش آموزی ممکن است، هنگامی که صدای تراشیدن مدادی به گوشش می رسد و سختی صندلی که روی آن نشسته را احساس می کند، به صحبت های معلم توجه بکند (یا نه). در هر صورت معلم امیدوار است اطلاعات اندکی که می دهد به حافظه ی کوتاه مدت داش آموزان منتقل شود. ثبت حسی قبل از اینکه اطلاعات را منتقل کند یا از دست بدهد، مدتی آنها را برای کسری از ثانیه نگه می دارد.

حافظه ی کوتاه مدت
ابتدا اطلاعات به حافظه ی کوتاه مدت منتقل می شوند. این حافظه اطلاعات را قبل از اینکه از بین بروند یا جهت پردازش به حافظه ی کاری (فعال) بروند ، مدت کوتاهی نگه می دارد. حافظه ی کوتاه مدت در واقع یک مخزن نگهدارنده است که در آن اطلاعات تکرار می شوند اما پردازش نمی شوند. ظرفیت حافظه ی کوتاه مدت را می توان با درخواست از فرد برای تکرار مجموعه ای از اعداد یا حروفی که در هر بار بیشتر می شوند ارزیابی کرد.

حافظه ی کوتاه مدت اطلاعات را جهت پردازش، طبقه بندی و سپس آن ها را از ثبت گر حسی خارج می کند.

حافظه ی کاری (working memory)
در حافظه ی کاری، مغز در حالی که وظیفه ی شناختی دیگری انجام می دهد، اطلاعات دریافتی را فعالانه پردازش می کند. برای مثال، حافظه ی کاری ممکن است اطلاعات جدید را به اطلاعاتی که از قبل در حافظه ی بلند مدت ذخیره شده، ارتباط دهد یا راهبرد دیگری برای سازماندهی اطلاعات انتخاب کند. مانند تقطیع ( شکستن اطلاعات به تکالیف کوچکتر ، chunking)، خوشه بندی ( طبقه بندی اطلاعات ، clustering) ، یا مرور ( تمرین آن ، rehearsing). اطلاعات حافظه ی کاری ممکن است به علت هایی از بین بروند. مانند تداخل ( ورود اطلاعات دیگر و پس زدن اطلاعات قبلی)، جایگزینی ( جایگزین شدن اطلاعات جدید به جای اطلاعات قبلی)، یا نابود شدن ( اطلاعات پردازش نشوند). ظرفیت حافظه ی کاری متفاوت است، اما نسبت به ظرفیت حافظه ی بلند مدت بسیار ناچیز است. بنابر این، اطلاعات برای مدت کوتاهی در آنجا نگهداری می شوند.

حافظه ی بلندمدت ( long-term memory)
آخرین مرحله ی ذخیره سازی اطلاعات در حافظه ی بلند مدت اتفاق می افتد. اطلاعات برای مدت طولانی در حافظه ی بلند مدت که تقریبا ظرفیتی نامحدود دارد، ذخیره می شود. در این حافظه، اطلاعات به روش های مختلفی ذخیره می شوند. حافظه ی رخدادی( episodic memory) شامل تصاویر تجربیات ماست. این خاطره ها بر اساس مکان و زمان سازمان دهی می شوند. حافظه ی معنایی((semantic memory « در برگیرنده ی واقعیت ها و اطلاعات عمومی ما؛ مفاهیم، اصول یا قوانین و نحوه ی استفاده از آن ها؛ و مهارت های حل مسئله و راهبردهای یادگیری ما می باشد» ( اسلاوین، 2003، صفحه ی 179).

این خاطرات در مجموعه هایی مرتبط به هم یا شبکه هایی به نام طرح کلی( schemata) سازماندهی می شوند. این طرح های کلی به دانش آموز کمک می کنند تا دانش جدید را با آنچه قبلا می دانسته تطبیق دهد.و بالاخره حافظه ی شیوه ای (procedural memory) اطلاعاتی را که در ارتباط با نحوه ی انجام کارهای نسبتا غیر ارادی مانند راندن ماشین یا دوچرخه سواری هستند را ذخیره می کند. این ذخیره سازی در مجموعه هایی از جفت های محرک – پاسخ انجام می شود. ( اسلاوین، 2003(

کنترل اجرایی یا فرایندهای فراشناختی (executive control)
کنترل اجرایی، سیستم پردازش اطلاعات را بازبینی می کند و معمولا به عنوان بخشی از حافظه ی کاری در نظر گرفته می شود. این کنترل اجرایی سه کارکرد اصلی دارد: تحلیل تکلیف ، کنترل راهبرد ( انتخاب و تجدید نظر) و نظارت راهبرد. (برکووسکی و برک،1996). به عبارت دیگر، توجه را متمرکز و حفظ می کند، فعالیت های حل مسئله را انتخاب می کند، راهبردها را به کار می گیرد، بر موفقیت یا شکست نظارت می کند و انگیزه را فعال می کند. در این مرکز تصمیمات درباره ی نحوه ی یادآوری یا یادگیری – مولفه ی فراشناختی یادگیری – اتفاق می افتد.

انگیزه
انگیزه فرایندی درونی است که رفتار را در طی زمان ، فعال و هدایت می کند و به آن تداوم می بخشد. (اسلاوین، 2003، صفحه ی 329)

بسیاری از صاحب نظران معتقدند که رابطه ی نزدیکی بین فراشناخت و انگیزه وجود دارد.

انگیزه بر استفاده از راهبرد و نظارت تاثیر می گذارد، اما حتی متخصصان این حوزه مطمئن نیستند که این امر چگونه صورت می پذیرد. (ملتزر و مونتاگ،2001). به نظر می رسد مولفه های انگیزه که موجب عملکرد اجرایی مناسب می شوند، عزت نفس مثبت، کانون کنترل درونی، و باورهای اسنادی مرتبط با تلاش باشند. به سخن دیگر دانش آموزان ، برای داشتن عملکردی مناسب باید باور کنند که می توانند کاری انجام دهند، تحت کنترل پیامدها هستند و تلاش آنها به پیامدهای مثبت منتج خواهد شد.

و حالا داستان عاطفه…..
فراشناخت و حافظه ی عاطفه: نقاط قوت و نقاط ضعف

داده های ارزشیابی عاطفه نشان می دهند که او در حوزه های فراشناخت و حافظه، هم نقاط قوت دارد و هم نقاط ضعف. در این جا به نمونه هایی از گزارشهای مربوط به او نگاهی می اندازیم.

گزارش مادر
عاطفه در حال حاضر دانش آموز کلاس اول است.و یک ماه تحصیلی را پشت سر گذاشته است. او متوسط سه کلاس توانبخشی در هفته دارد. والدین او از دو و نیم سالگی برای توانبخشی اقدام کرده اند.

در یادگرفتن مفاهیم کند بوده. و ثبت دیتا در حافظه مستلزم زمان و تکرار فراوان می‌باشد. و تا کنون مدرسه و برنامه های درمانی نتوانسته صامت و مصوتی به عاطفه یاد دهد. عاطفه نسبت به هم سن و سالان در رشد اجتماعی مشکلی ندارد. اما در یادآوری مطالب بسیار دچار مشکل است. هر موضوع جدیدی را که می‌خواهد به حافظه بسپارد بارها تکرار می‌کنند و گاهی بعد از گوشزد کردن جواب سوال چند ثانیه قبل هم ، نمیتواند پاسخ صحیح را بگوید.

مثالی که مادر عاطفه به کار می‌برد این بود که ما هر چه به عاطفه می‌گوییم شش ساله است هر موقع از او می‌پرسیم، اشتباه پاسخ می‌گوید.

عاطفه حتی یادش نمی‌ماند که بعد از مدرسه لباسهایش را باید سرجایش بگذارد و موقع یادآوری که چه کاری باید انجام بدهی موفق نمی‌شود و بلافاصله پس از تذکر به خاطر می‌آورد و آن کار را انجام می‌دهد.

آزمون
عاطفه بلا استثنا (با یا بدون تذکر قبل از سوال) پس از سوال اینکه چند ساله است پاسخ می‌داد دو ساله هستم. عاطفه مفاهیم پیش از دبستان را تا مواردی که مختوم به صداها می شد به خوبی یادگرفته بود. عاطفه به شدت در رمزگردانی مربوط به صامت ها و مصوت ها ایراد داشت. عاطفه انگیزه ی کافی برای یادگیری نداشت و به گفته ی خودش فایده ای نداشت که به درس گوش بدهد چون یادش می‌رود. همیشه از ابتدای کلاس منتظر اتمام زمان آموزشش بود. هیچ مشکلی در تکلم و درک گفتاری نداشت. به لحاظ ادراک بینایی و نوشتاری در سطح مناسبی قرار داشت. حافظه ی کوتاه مدت و ثبت حسی نیز مورد آزمون قرار گرفت.

نتایج آزمون و چند جلسه ی اول
عاطفه برای هر سوال کد پاسخ داشت و به محض شنیدن کلمه ی کلیدی سال پاسخ دو را ارائه می‌کرد.

برای رمز گردانی حافظه ی فعال دسترسی درستی به حافظه ی کوتاه مدت نداشت و بعد از مدتی از حافظه ی کوتاه مدت مطالب جدید پاک می‌شد.

مشکلی در ثبت حسی و حافظه ی کوتاه مدت یافت نشد. در یادآوری وقایع داستان وار به مراتب بهتر عمل می‌کرد.و گاهی اصل موضوع و دیتا فدای حاشیه های داستانی آن می‌شد.

حافظه ی بلند مدت رخدادی وی نیز که مربوط به امور روزمره بود بسیار کم رنگ تر از وقایع هیجانی یا متفاوت بود.

بیشترین مشکل در حافظه ی معنایی بود و صرفا در حافظه ی فعال و راهبردهای سازماندهی اطلاعات، که منجر به عدم انتقال دیتا به حافظه ی بلند مدت می‌شد. چرا که با صرف زمان برای تکنیک های مهندسی یادگیری در ارائه راهبردها برای انتقال دیتا از حافظه ی فعال به بلند مدت و قیاس صحیح و دسته بندی صحیح اطلاعات این انتقال دیتا صورت گرفت.و اگر چه با سرعت کم در ابتدای امر اما یادگیری صامت ها و مصوت ها آغاز شد و به ترتیب الویت با موفقیت چشمگیری رو به رو شدیم.

انگیزه ی وی تحت الشعاع عدم یادگیری، با توجه به پیشرفت دوچندان شد. او با یک تکنیک راهبردی با یک کوشش توانست بدون خطا در همان جلسه و در جلسات آتی پاسخ صحیح برای سوال در مورد سنش را اعلام کند.

توصیه ها
عاطفه در مهارت راهبردهای یادگیری و سازماندهی اطلاعات نیاز به آموزش دارد.

با توجه به سن تقویمی ،کودک می‌توانسته امسال به کلاس اول برود اما سال الزام او سال بعدی است و فرصت برای سپری کردن کلاس اول برای سال بعد با زیرساختی به مراتب قوی تر دارد.

لذا توصیه شد بدون ترک سیستم آموزشی با عوض کردن محیط آموزشی، کودک در کنار هم سطح های خود در پیش دبستانی قرار بگیرد.

بالاخص که با هوش هیجانی بالا قویاً قدرت قیاس توانمندی خود با دانش آموزان کلاس اول را دارا بود.

در برنامه ی مهندسی یادگیری نمونه هایی از اهدافی که مربوط به بهبود ضعف های فراشناختی و حافظه ی او هستند، آورده شود.

برنامه های ویدیویی پیشرفت مربوط به عاطفه به زودی در سایت بارگزاری خواهد شد.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید